سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----973072---
بازدید امروز: ----99-----
بازدید دیروز: ----67-----
جستجو:
تیر87 به بعد - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    تیر87 به بعد - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    (( همیشه با تو ))
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • فرشته دنیایی!
    نویسنده: جوانان ایران زمین دوشنبه 87/4/3 ساعت 5:19 عصر

    ملاقات فارس با همسر یک جانباز 70 درصدی، در آستانه میلاد حضرت فاطمه"س"

    نمی‌توان برای این مصاحبه تیتر زد
    نرگس کیانیان جوراب های همسر جانباز خود   را برای گرفتن وضو از پایش در می آورد

    خبرگزاری فارس: او فرشته‌ای است که این چنین می‌گوید: «همیشه با خود فکر می‌کردم که در جنگ نبودم اما شاید قابل باشم تا وقتی در این کره خاکی هستم یک جانباز را همراهی کنم. با خود می‌گفتم ما که غیر از این افراد نیستیم پس می‌توانیم حداقل در ادامه مسیر زندگی آن‌ها را همراهی کنیم».
      
     
    فردا روز مادر است. روز میلاد بانوی دو عالم. بانویی که اسوه دختران، زنان و مادران است. بانویی که هر آنچه از او گفته شود، کم گفته‌ شده و قلم‌ها در وصفش ناتوان است.
    این بار به سراغ زنی رفتیم که همچون دیگر زنان ایران اسلامی، الگوی خود را بانوی دو عالم قرار داده است. زنی که در اوج نشاط و جوانی انتخابی آگاهانه کرد و تصمیم گرفت سهمی از آن همه عشق و ایثار در طول 8 سال دفاع مقدس را داشته باشد و آنگاه بود که قدم در زندگی «سیدمحمدحسام آقاطاهری» گذاشت.
    خبرگزاری فارس در آستانه روز میلاد حضرت فاطمه(س) به سراغ همسر «یک جانباز 70 درصد نابینا از هر دو چشم و قطع دو دست» رفته است.
    گفت‌وگوی ما را با نرگس کیانیان که هم‌اکنون یک دختر 10 ساله با نام «مریم» دارد، بخوانید:

    *‌ شما از قبل با آقای آقاطاهری آشنا بودید؟

    نه! از طریق یکی از آشنایان با ایشان آشنا شدم و همدیگر را انتخاب کردیم.

    * چی شد که این انتخاب را کردید؟

    ماجرایش طولانی است. من سال 65 به دلخواه خودم برای ادامه تحصیل، رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه اهواز انتخاب کردم چرا که خوزستان را خیلی دوست داشتم. وقتی وارد خوزستان می‌شدم، احساس آرامش می‌کردم البته الآن هم اینگونه است.

    * قبل از ادامه بحث بگوئید زمان تحصیل در جنگ، آن هم در اهواز، چه حالی داشتید؟

    ما به رزمنده‌ها حسودیمان می‌شد. نرگس کیانین همسر سید محمد حسام آقا طاهری جانبازی که در جریان جنگ تحمیلی دو چشم و دو دست خود را ازدست داده است

    * برای کمک به مجروحان به بیمارستان‌های اهواز می‌رفتید؟

    بله! ما به بیمارستان‌های مختلف اهواز می‌رفتیم و هر کاری که از دستمان بر می‌آمد برای مجروحان انجام می‌دادیم. البته ما در کار کادر پزشکی دخالت نمی‌کردیم بلکه کارهای جانبی مانند شست‌وشو و بتادین زدن به زخم، کمک به رزمنده‌های مجروح برای کارهایشان و غیره را انجام می‌دادیم. در حقیقت هر کسی هر کاری که انجام می‌داد، احساس افتخار می‌کرد.

    * آن موقع چه حالی داشتید؟

    انگار همراه رزمنده‌ها شده بودیم. سعی می‌کردیم توفیق کمک به آن‌ها را از دست ندهیم. یادم می‌آید یکی از رزمنده‌ها را وقتی آوردند. تمام بدنش از ترکش سوراخ سوراخ شده بود و پزشک بیمارستان به ما گفت «بهتر است بتادین را رویش بریزید» و افزود «دردی که این رزمنده می‌کشد را اگر ما می‌کشیدیم، قالب تهی می‌کردیم».
    راستش وقتی رزمنده‌ها را با آن وضعیت می‌دیدیم احساس غم شدیدی می‌کردیم. این‌که چرا نمی‌توانستیم به آن‌ها کمک کنیم. گاهی آنقدر مجروح زیاد بود که روی زمین جای حرکت نبود و وقتی رزمنده‌ای به شهادت می‌رسید برای این‌که خودمان را دلداری دهیم، می‌گفتیم. او چیز بالاتری می‌خواست و جایش اینجا نبود. خوش به این سعادتش. نرگس کیانیان آستین های همسر جانباز خود  سید محمد حسام آقا طاهری را برای گرفتن وضو بالا میزند

    * برگردیم به همان سؤال دوم، دوست داریم بدانیم انتخاب یک جانباز به عنوان همسر آینده‌اتان چه دلیلی داشت؟

    خب! همیشه با خودم فکر می‌کردم من که در جنگ نبودم اما شاید قابل باشم تا وقتی در این کره خاکی هستم یک جانباز را همراهی کنم. آخر می‌دیدم که رزمنده‌ها با چه مظلومیتی سلامتشان را از دست می‌دهند. با خودم می‌گفتم ما که غیر از این افراد نیستیم پس می‌توانیم حداقل در ادامه مسیر زندگی آن‌ها را همراهی کنیم.

    *‌ برخورد خانواده و اطرافیان با این موضوع چه بود؟

    به انتخابم احترام گذاشتند. من از مردم معمولی هیچ وقت ناراحت نشدم. هرگاه ما را در خیابان دیدند احترام گذاشتند. یادم می‌آید یک ‌روز در خیابان مردی به سوی آقای آقاطاهری دوید. دستانش که از بازو قطع است را می‌بوسید و گریه می‌کرد.
    مردم همیشه به آقای آقاطاهری احترام گذاشتند و ما این را همیشه دیدیم.

    * روزهای سختی را گذراندید، درسته؟

    سخت بود اما عنایت خدا همیشه شامل حال ما شده است. بگذارید یک مثال کوچک بزنم. ما یک پیکان داشتیم که هیچ وقت پیش نیامد این پیکان در بین راه خراب شود. گاهی اوقات همین که به دم در خانه می‌رسیدیم، خراب می‌شد و این چیزی نیست جز خواست خدا.

    * خانم کیانیان، چه می‌شود که یک زن می‌تواند چون شما زندگی سخت و پرفراز و نشیب با یک جانباز را بپذیرد؟

    ببینید! معتقدم که اول از همه خانم‌ها باید خودشان را باور کنند. درست است که لطیف آفریده شدیم اما ضعیف آفریده نشدیم. منتهی باید ظرفیت‌های بالقوه به بالفعل تبدیل شود. پس اول باید خانم‌ها باور کنند که توانایی انجام خیلی کارها را دارند. البته توکل به خدا نباید فراموش شود.

    *‌ نظرتان درباره همسران جانبازان چیست؟

    همسران جانباز سختی‌های بسیار زیادی را تحمل می‌کنند اما هیچگاه لب به شکوه باز نکرده و در سکوت تحمل می‌کنند. آن‌ها همه فرشته‌اند. نه این‌که چون خودم همسر جانباز هستم این را می‌گویم بلکه واقعاً همسران جانباز فرشته‌های روی زمین هستند. البته همه به جز من.

    * به عنوان هدیه روز زن از آقای آقاطاهری چه می‌خواهید؟

    چیز مادی نمی‌خواهم. جایگاه آقای آقاطاهری در آن دنیا خیلی بالاست و من نمی‌توانم ادعا کنم که همیشه صبور و مهربان بودم. بالاخره یک روز خستگی، یک روز مریضی و غیره پیش آمده است. ‌می‌خواهم ایشان مرا بابت دقایق و زمان‌هایی که ناملایمت داشته‌ام ببخشد و شفاعتم را کند. سید محمد حسام آقا طاهری جانبازی که در جریان جنگ تحمیلی دو چشم و دو دست خود را ازدست داده است

    * خانم کیانیان از مادر شدنتان بگویید؟ برای همسر یک جانباز این دوران بسیار سخت‌تر از زنان معمولی است؟

    در ابتدا فکر می‌کردم اگر فرزندم پسر باشد بهتر است و می‌تواند کمک دست آقای آقاطاهری باشد. آخر گاهی اوقات حضور من در کنار ایشان محدودیت دارد به همین دلیل فکر می‌کردم حضور فرزند پسر می‌تواند اوضاع را بهتر کند و پسر عصای دستشان ‌شود اما راستش این جمله راست است که می‌گویند« خدا اگر کسی را خیلی دوست داشته باشد به او دختر می‌دهد».

    * وقتی قرار بود 3 نفر شوید، چه حسی داشتید؟

    وقتی قرار بود 3 نفر شویم، خیلی خوشحال بودم البته فکر می‌کردم که مسئولیتم سنگین‌تر شده است. بعضی اوقات به خودم می‌گفتم چرا بچه‌دار شدم و چگونه می‌خواهم این بچه‌ را نسبت به شرایط پدرش توجیه کنیم. از سویی یک حالت خوشحالی و دلهره به خاطر این شرایط داشتم اما به این نتیجه رسیدم که خدا کمک می‌کند و به مرور زمان به آرامش رسیدم.

    * دخترتان به این وضعیت پدر خو گرفت، درسته؟

    بله! مریم از همان کودکی با دستان قطع شده پدرش بازی می‌کرد و همان طور که بزرگ‌تر می‌شد شرایط پدر برایش طبیعی بود. از سویی لطف و عنایت خداوند نیز شامل حال ما می‌شد و دلهره‌ای که به خاطر فرزندم داشتم، رفع شد و او پدر را همان طور که هست پذیرفت و اکنون عاشق پدرش است.

    * تا حالا پیش آمده که در روند کارهای اداری به خاطر جانباز بودن همسرتان دچار مشکل شوید؟

    یک بار قرار بود مریم آندوسکوپی شود و چون کودک بود باید بیهوشش می‌کردند. به همین دلیل مسئولان بیمارستان گفتند که باید پدر مریم حتماً حضور داشته باشد و تعهد دهد. هر چقدر که ما گفتیم پدرش جانباز است و نمی‌تواند بیاید؛ نپذیرفتند. ما نیز مجبور شدیم که کلی مسیر را آن هم در ترافیک به خانه برگردیم و آقای آقاطاهری را با خود به بیمارستان ببریم. جالب این‌که همین که مسئولان آن بخش ایشان را دیدند. کلی شرمنده شدند و عذرخواهی کردند و اصلاً تعهد هم از ایشان نگرفتند.

    * وضعیت معابر شهری را برای عبور و مرور جانبازان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

    متأسفانه پیاده‌روها هم سطح نیست و برای جانباز نابینایی مثل آقای آقاطاهری به هیچ وجه مساعد نیست. گاهی آنقدر پیاده‌روها نامساعد است که مجبور می‌شویم از کنار خیابان عبور کنیم و گاهی اوقات اتومبیل‌هایی نیز کنار خیابان پارک است و ما دیگر مجبور می‌شویم در خیابان تردد کنیم. حالا شما تصور کنید ماشینی از پشت سر می‌آید و راننده با خودش فکر می‌کند این‌ها چه افرادی هستند که بدون توجه دست در دست هم در خیابان تردد می‌کنند. البته وقتی از کنار ما می‌گذرند تازه متوجه می‌شوند که آقای آقاطاهری جانباز است. سید محمد حسام آقا طاهری جانباز هفتاد درصد به همراه همسرش نرگس کیانیان در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری فارس

    *‌به نظرتان اگر بخواهیم به درستی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت داشته باشیم، باید چه کنیم؟

    باید اقدامات فرهنگی از کلیشه بودن در آید. فیلم‌هایی که برای جانبازان ساخته و یا اقداماتی که برای آنان انجام می‌شود، به همین چند روز مناسبت‌های مربوط به دفاع مقدس و روز جانباز و آزاده منتهی می‌شود. در حالی که می‌توان از این کلیشه‌ای بودن خارج شد و این برنامه‌ها را در طول سال پخش کرد چرا که جنگ ما جنگ ارزشی بود و با فطرت‌ها سازگاری داشت. پس نیاز به آموزش و یاد دادن نیست تنها باید یادآوری کرد. در حقیقت باید با روش باطنی پیش رویم و پیوسته خدا را یاد کنیم.
    انتهای پیام/
     


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • آبشارهای تاریخی شوشتر
    نویسنده: جوانان ایران زمین شنبه 87/4/1 ساعت 2:23 عصر







    نظرات دیگران ( )

  • زیباتر از عشق چیزی ندیده‌ام و...
    نویسنده: جوانان ایران زمین چهارشنبه 87/3/29 ساعت 10:56 صبح

    اسلام تورک سرداری شهید چمران
    به مناسبت سالگرد شهادت دکتر چمران؛

    زیباتر از عشق چیزی ندیده‌ام و...
    "... به خاطر عشق است که فداکاری می کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش میکنم.عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام.
    ... عشق است که روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می کند، مرا از خودخواهی و خودبینی می رهاند، دنیای دیگری حس می کنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می کنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند … اینها همه و همه از تجلیات عشق است. برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی، که مدتهاست با آن آشنام. ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم ..."زندگى حماسه‏ آفرین و پرفراز و نشیب دکتر مصطفى چمران از مقاطعى بسیار گوناگون و حساس شکل گرفته است، شرایط خاص هر مقطع کاملاً قابل دقت است، زمانى در دوران مبارزات ملى‏ شدن صنعت نفت و پس از آن در دوران اختناق بعد از کودتاى 38 مرداد، سالیانى چند در آمریکا، سپس در مصر و بعد از آن دوران حماسه ‏ساز لبنان، در کنار مرزهاى اسرائیل و پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در وطن و میهن اسلامى خود در مسئولیت‏ها و مأموریت‏هاى مختلف، عمر پرجوش و تحرک و انسان ‏ساز خود را سپرى ساخت. این مقاطع با هم بسیار متفاوتند، ولى آن چه که همه این ادوار را به هم ارتباط مى‏بخشد، خط فکرى او، اعتقاد خالصانه و شیدایى او براى تکامل روح انسانى و اوج ‏گرفتن از این دنیاى خاکى و وصول به معشوق و لقاى حق بوده است. او لحظه‏ اى آرام نداشته است، خود را وقف خدمت به خلق و جهاد در راه خدا نموده و از هیچ کس و هیچ چیز جز خداى تعالى انتظار و ترس و باکى نداشت. سراپا عشق بود، محبت بود، شور بود، تلاش خالصانه بود، مبارزه بود، خودسازى بود، انسان‏ سازى بود، سازمان‏دهى بود، درد و غم و رنج بود، تنهایى و پرواز بود، فریاد بود و بالأخره شهادت بود.

    *فرازی از سالهای زندگی چمران
    مصطفى چمران که در سال 1311 تولد یافت، دوران کودکى و ابتدایى را در دبستان انتصاریه تهران خیابان 15 خرداد - عودلاجان و دوران متوسطه خود را در دبیرستان‏هاى دارالفنون و البرز سپرى ساخت و سپس وارد دانشکده فنى دانشگاه تهران شد و در سال 1335 در رشته برق فارغ ‏التحصیل و شاگرد ممتاز گشت. او همیشه در تمام دوران تحصیل پیشتاز و نمونه بود، علاوه بر آن‏ که در همه مبارزات سیاسى و مذهبى حضورى فعّال داشت؛ نمونه‏اى از یک نوجوان و جوانى پاک، پرتلاش، عمیق و براى همه دوست ‏داشتنى بود. با استفاده از بورس شاگرد اولى براى ادامه تحصیل راهى آمریکا شد و ابتدا در دانشگاه تگزاس درجه فوق ‏لیسانس مهندسى برق و سپس در یکى از بزرگ ‏ترین و مهم‏ ترین دانشگاه ‏هاى معروف آمریکا« برکلى»، در کالیفرنیا و با همراهى برجسته‏ ترین اساتید فیزیک، دکتراى خود را در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما با عالى‏ترین نمرات دریافت نمود و مدتى در یکى از مراکز مهم تحقیقاتى روى زمین در کنار دانشمندان و پژوهشگران بنام، سرگرم تحقیق روى پروژه هاى بزرگى، در زمان خود بود.باز هم در کنار این مسیر تحسین ‏برانگیز و کم ‏نظیر، پایه ‏گذار و سازمان ‏دهنده مبارزات ضد استعمارى و ضد رژیم طاغوتى شاه و پایه گذار فعالیت‏هاى گسترده اسلامى در آمریکا بود. بعد از شکست اعراب در جنگ 1967، دنیاى وسیع آمریکا بر او تنگ مى‏نمود و براى فراگیرى فنون نظامى و جنگ‏هاى چریکى راهى اروپا، الجزایر و مصر شد و مدت دو سال در مصر ماند. بعد از فوت جمال عبدالناصر به دعوت امام موسى صدر رهبر وقت شیعیان لبنان به سرزمین فاجعه، درد و رنج مسلمین به ‏ویژه شیعیان لبنان قدم نهاد و در جنوب لبنان، شهر صور و کنار مرزهاى اسرائیل رحل اقامت افکند ولى او در همه جاى لبنان حضور داشت، هر کجا که خطر بود، بلا بود و قیام بود، دکتر چمران نیز در پیشاپیش مردم بى‏پناه لبنان حضور داشت. در لبنان پایه ‏گذارى سازمان‏هاى چریکى مسلّح را بر عهده گرفت که هم‏زمان با روشنگرى اسلامى و مذهبى و تقویت روحیه و اعتقادات اسلامى و مکتبى، ورزیده‏ ترین، زبده‏ ترین و شجاع ‏ترین رزمندگان اسلام را تربیت نمود که فرزندان و شاگردان آن‏ها امروز نیز در لبنان براساس همین اعتقادات و روحیه شهادت ‏طلبى، حماسه ‏ها مى‏ آفرینند.پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران مشتاقانه همراه با گروه 93 نفره نخبگان مذهبى و سیاسى لبنان به ایران آمد و به دیدار امام بزرگوار خود شتافت و بنا به توصیه امام راحل در ایران ماند. با آن‏ که در استمرار برنامه‏هاى خود در لبنان نیز دخالت داشت، در ایران نیز به دستور امام (ره) از پایه‏ گذاران سپاه بود و سپس در فرو نشاندن توطئه ‏هاى خطرناک و جدایى‏ طلبانه دشمن در کردستان با آن ‏که معاون نخست ‏وزیر بود، لباس رزم بر تن کرد و سلاح بر دوش گرفت و با سازمان‏ دهى و به‏ کارگیرى نیروهاى مسلّح و بخصوص مردمى، به خنثى ‏سازى توطئه‏ هاى سخت دشمنان برآمد و نام خود و پاوه و حوادث حماسه ‏ساز آن و فرمان تاریخى امام خمینى (ره) را براى همیشه در تاریخ ثبت نمود.
    با آغاز جنگ تحمیلى راهى خوزستان شد و فرماندهى نیروهاى داوطلب مردمى و نظامى را تحت عنوان «ستاد جنگ‏هاى نامنظم» بر عهده گرفت و کتابى قطور از رشادت‏ها، شهادت‏ها، حماسه ‏ها و مقاومت‏ ها را قلم زد. بالاخره در حالى ‏که نام او و نیروهاى رزمنده و شجاع او به دوستان روحیه مى ‏بخشید و پشت دشمنان متجاوز را مى‏لرزاند. در ظهر هنگام روز 31 خردادماه 1360، در روستایى به ‏نام «دهلاویه» در نزدیکى سوسنگرد با ترکش خمپاره دشمن، شهادت را در آغوش کشید و به اوج و عروج پرکشید و به لقاءاللَّه رسید و به ‏سوى معبودش شتافت تا عند ربهم یرزقون شود.
    یادش گرامی باد و راهش پایدار
    شهید چمران
     


    نظرات دیگران ( )

  • انواع ازدواج در عربستان
    نویسنده: جوانان ایران زمین سه شنبه 87/3/28 ساعت 12:22 صبح


    به دنبال بالارفتن آمار طلاق و موارد پیردختری در عربستان هرازچندی ازدواج های عجیب و غریبی در این کشور باب می شود. پس از مشروع شمردن ازدواج های مسیار مصیاف محارم و دوستی در عربستان ازدواج جدیدی تحت عنوان « زواج الوناسه » رواج یافته است . این نوع ازدواج همانطور که از نام آن پیداست ازدواج به قصد سرگرمی است و به پیرمردها اختصاص دارد. زنان در این گونه ازدواج ها از حقوق کامل خود برخوردارند اما از روابط جنسی محرومند. هدف از ترویج این ازدواج رسیدگی به همسر پیر و تروخشک کردن وی می باشد. ازدواج مسیار نوعی ازدواج است که زن از برخی از حقوق خود مانند نفقه و مسکن چشم پوشی می کند. ازدواج مصیاف نیز ازدواجی فصلی و موسمی است که نوعی ازدواج موقت همانند نفغه است . ازدواج محارم نیز به قصد محرمیت می باشد که برخی زنان به قصد مسافرت به همراه محرم خود اقدام به چنین ازدواجی می نمایند اما ازدواج دوستی نوعی ازدواج است که به قصد دوستی صورت می گیرد و نباید برای آن مدت تعیین شود
    منبع: روزنامه جمهوری اسلامی 28/03/1387 صفحه جهت اطلاع


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • کاهش دبی رودخانه دز(عکس)
    نویسنده: جوانان ایران زمین سه شنبه 87/3/21 ساعت 11:51 عصر


    عکس های بالا مربوط به سال گذشته و عکس های پایین مربوط به امسال است 





    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

    <   <<   6   7